تصور کنیدلحظه ایکهنیمه شب، درآسمانزیبا، در میانستارهرخشان، چشم هایاو این بوداضطراب، برایتماشایهلالاو، کنارپنجرهکشفاو، اواحساسبسیارصدمه دیده است، هلالتنهاییاوبود،
از طریقسراسرپاکسازی،چشم، گسترشتعمیق، تعمیقسبزی، سبزیرا درتنهاییخود، بااینسبزی، از کجاحرکتغماو، همانطور کهشادیبه زودیمی آیند، وباز همدر حال حاضر ،و در حال حاضر،و در حال حاضر،